ADVERTENCIA: LOS INSULTOS Y AMENAZAS EN LOS COMENTARIOS A MIS ULTIMOS ARTÍCULOS DE DENUNCIA PROVIENEN DE LOS MISMOS AGENTES A SUELDO Y MANDOS POLICIALES QUE SE HAN VISTO AFECTADOS CON MIS PUBLICACIONES (SOL ROJO, “REVOLUCIÓN CULTURAL”, ETC.). NO PROVIENEN DE USUARIOS ESPONTÁNEOS, PUES A DIARIO LOS MISMOS LÚMPENES REPITEN LOS MISMOS INSULTOS Y DEFIENDEN LA MISMA “LÍNEA”. INCLUSO UN USUARIO ME HA INFORMADO QUE HA VISTO AL SEÑOR OSCAR PARI ESCRIBIENDO SUS AMENAZAS EN UNA CABINA PÚBLICA EN ATE-VITARTE. AGRADECERÍA MÁS INFORMACIÓN DETALLADA DE LOS HECHOS, POR SEGURIDAD.


ARIEL COLMENARES


AGOSTO 2011

jueves, 9 de junio de 2011

به پيش در راه برپايی و پيشبرد جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي


بهانه اصلي لشكر كشي تجاوزكارانه امپرياليست هاي امريكايي و متحدين شان بر افغانستان در هفتم اكتوبر سال 2001 و اشغال اين كشور، قتل و يا دستگيري اسامه بن لادن بود كه سازمانده و رهبر اصلي عمليات يازدهم سپتامبر 2001 بر مركز تجارت جهاني و ساختمان پنتاگون در امريكا خوانده شده بود. در طي تقريبا ده سال گذشته كه جنگ تجاوزكارانه و حضور اشغالگرانه نيروهاي امريكايي و متحدين شان در افغانستان تحت اين بهانه و بهانه هاي ديگر ادامه يافته است، ده ها هزار نفر از مردمان اين مرز و بوم به خاك و خون كشيده شده و هزاران كلبه محقر روستائيان فقير آن با خاك يكسان شده است.
اما سر انجام معلوم گرديد كه اسامه نه در افغانستان بلكه در پاكستان و آنهم در نزديكي اسلام آباد و در مجاورت بزرگتربن مركز آموزشي اردوي پاكستان، كه يك اردوي وابسته به امپرياليست هاي امريكايي و متحدين شان است، مستقر بوده است. ظاهرا يك گروپ كوچك چهارده نفري از نيروهاي ويژه امريكايي توسط سه چرخ بال، و يقينا با همكاري نزديك نيروهاي پاكستاني، محل استقرار اسامه را در اولين دقايق صبحگاهان اول مي مورد حمله قرار داده و او را همراه با يكي از پسران و تعدادي از همراهانش پس از يك درگيري مختصر از پا در آوردند و مدت كوتاهي پس از آن اوباما خبر اين " پيروزي امريكا " را با تفرعن و تفاخر اعلام نمود.
امپرياليست هاي امريكايي و متحدين انگليسي و غير انگليسي شان قتل اسامه را پيروزي بزرگي براي شان مي دانند. آنها بيشتر از پيش قدر قدرتي شان را به رخ جهانيان مي كشند و چنين مي نمايانند كه هيچ نيرويي در جهان ياراي ایستادگي و مقاومت در برابر آنها را ندارد. شكي نيست كه اگر از لحاظ تاكتيكي و در كوتاه مدت به اين قضيه نگاه كنيم، حقيقتي در اين ادعا وجود دارد. آنها يكي از " دشمنان خطرناك " كنوني شان را از پا در آورده اند و نمي توانند در مورد اين پيروزي رجز خواني نكنند. اما وقتي بطور عميق تري به موضوع نگاه كنيم، در متن و بطن اين پيروزي تاكتيكي، ضعف و ضربه پذيري استراتژيك آنها به وضوح خود را نشان مي دهد.
قبل از همه بايد گفت كه اسامه دست پرورده خود آنها بود و توسط خود آنها تربيت يافته، سازماندهي شده، مجهز و مسلح گرديده و تقويت يافته بود. ولي نعمتان او بايد به آساني مي توانستند اينچنين دست پرورده باغي را از پا در آورند، آنچنانكه سوسيال امپرياليست هاي شوروي حفيظ الله امين را به آساني از پا در آوردند. صرف صدها ميليارد دالر و تحمل هزاران نفر تلفات در طي تقريبا ده سال براي از پا در آوردن يك دست آموز ياغي شده، هرچه باشد نشانه قدرتمندي و قدر قدرتي استراتژيك نمي تواند باشد.
در طي تقريبا ده سال گذشته صد ها نفر از رهبران و فعالين القاعده در پاكستان يا به قتل رسيده اند و يا دستگير گرديده اند. قتل اسامه آخرين حلقه تا كنوني اين سلسله طولاني است كه همچنان ادامه خواهد يافت. اما در طول همين مدت، به استثناي مرحله اول چند ماهه تجاوز و اشغالگري امپرياليستي بر افغانستان، از هفت اكتوبر 2001 تا ختم عمليات توره بوره، كمتر كساني از رهبران معروف القاعده در افغانستان كشته شده و يا دستگير گرديده اند. بنابرين به جرئت مي توان گفت كه افسران و سربازان اشغالگر در افغانستان در اصل و عملا مصروف ضربه زدن مستقيم بر القاعده نبوده اند. قتل رهبر القاعده در پاكستان بيشتر از پيش و بطور واضح و روشن نشان مي دهد كه حضور دراز مدت ده ساله لشكريان متجاوز و اشغالگر امپرياليستي در افغانستان ربط چنداني به حادثه يازدهم سپتامبر 2001 و جنگيدن عليه سازمان رهبري كننده آن و رهبر چنين سازماني نداشته است، غير از آنكه به مثابه بهانه و روكشي براي تجاوز و اشغالگري امپرياليستي مورد استفاده قرار گرفته است.
اكنون پس از كشته شدن اسامه در پاكستان، ما مي توانيم - و بايد - مبارزه و مقاومت عليه اشغالگران و بطور مشخص مبارزه عليه تلاش امپرياليست هاي امريكايي براي استقرار دايمي نيروهاي اشغالگر شان در افغانستان را بيشتر از پيش گسترش دهيم. حالا مي تواند – و بايد - زمينه هاي حمايت از اين مبارزه و مقاومت عليه اشغالگران بطور كل بيشتر از پيش در سطح كشوري و بين المللي، منجمله در افكار عامه كشور هاي امپرياليستي، گسترش يابد.
مسلما كشته شدن اسامه مي تواند در اين حد يا آن حد باعث تضعيف القاعده در سطح جهاني و طالبان در افغانستان گردد و اين يعني تضعيف مقاومت ارتجاعي عليه امپرياليست هاي امريكايي و متحدين شان. ما بايد بكوشيم كه چنين امري را به مثابه زمينه اي براي گسترش و اعتلاي اشكال گوناگون مبارزات مقاومت جويانه ملي، بر محور تدارك براي برپايي و پيشبرد جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي عليه اشغالگران و دست نشاندگان شان مورد استفاده قرار دهيم. فقط در چنين صورتي خواهيم توانست با تاثير گزاري هاي منفي بروز تسليم طلبي هاي ناشي از كشته شدن اسامه در ميان طالبان، كه نمي تواند در اين حد يا در آن حد تبارزاتي نداشته باشد، در سطح كشوري، موفقانه مقابله كنيم و مقاومت عليه اشغالگران و رژيم دست نشانده را عميق تر، شگوفا تر و وسيع تر سازيم.


مرگ بر اشغالگران امپرياليست و رژيم دست نشانده شان!
به پيش در راه برپايي و پيشبرد جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي!
حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان
چهاردهم ثور 1390 ( چهارم مي 2011 )

http://www.sholajawid.org/farsi/tazaha/bapesh_darrah_barpay_sh25.html

No hay comentarios:

Publicar un comentario

COMENTARIOS